چند روزي كه گذشت
خانوم طلا اين چند روز كه گذشت حسابي درگير بوديم هم خسته سفر بوديم هم اينكه بايد خونه رو سروسامون ميداديم واسه همينم خيلي وقت نكردم بيام برات بنويسم اما درعوض كلي عكس خوشگل ازت گرفتم شايلين و مامي (22 خرداد) شايلين تو بغل خرسي(22 خرداد) شايلين تو خواب ناز(24 خرداد) شايلين خانوم درحال خميازه كشيدن و بيدار شدن ...
نویسنده :
مامان و بابا
22:00